حر انقلاب اسلامی

شاهرخ، یک کتاب تکراری نیست، یک کتاب خاطره نیست

شاهرخ سیر تحول یک انسان است

فردی که لات بوده، نمازخوان نبوده، زورگیر و لاابالی بوده،

حتی وقتی انقلاب پیروز شد حکم اعدامش صادر شده بود

اما...

اگر این کتاب را نخوانید

سود هنگفتی را از دست

داده اید...



بریده ای از کتاب:

قرار بود امشب با شاهرخ بریم شناسایی.

همیشه دست خالی می رفت و دست پر بر می گشت

رسیدیم به یه سنگر عراقی،

چهار نفر توش بودند،

دست و پام داشت می لرزید

اما شاهرخ بی هیچ ترسی رفت تو

دو دقیقه بعد هم اومد بیرون،

اونم با چهار تا اسیر.

تازه نکته جالبش این بود که با سرنیزه اسیر گرفته بود.


 

  • من و داداشم
  • دوشنبه ۲۹ شهریور ۹۵

عقابهای تپه 60

فکرش را بکن در اوج جنگ یک بچه عقاب تربیت کنی

باهاش زندگی کنی

بزرگش کنی

هر روز باهاش درد دل کنی

و یه روزی این عقاب کاری برات بکنه که اصلا باور نکنی

در جواب همه خوبی هایی که به او کردی...


بریده ای از کتاب:

با خودم قرار گذاشتم که اگر این بار توجه نکرد دیگر رهایش کنم

می گذارم حسابی اوج بگیرد. نیم ساعت که می گذرد می بینم که

حسابی اوج گرفته.

می ترسم سوت بزنم.

اگر نیامد چه؟؟

دل به دریا می زنم و شروع به سوت زدن می کنم

سرش را به طرفم بر می گرداند.

خودش کلی امیدواری است.

ناگهان به سمتم شیرجه می زند و بعد از یک دقیقه جلوی پایم می

نشیند. باور نمی کنم!!!

از خوشحالی بالا می پرم و جیغ می زنم...

خدایا شکرت... من توانستم، توانستم...


  • من و داداشم
  • سه شنبه ۲۳ شهریور ۹۵

بیماری

یک راه زیبا برای شناسایی یک درمان بسیار مضر                                   
  • من و داداشم
  • سه شنبه ۹ شهریور ۹۵

دیونه کننده

هرچی بیشتر کتاب رو می خوندم،                                        

  • من و داداشم
  • شنبه ۶ شهریور ۹۵

گشنه ها

 اسمش رو که دیدم خندم گرفت.                   

  • من و داداشم
  • پنجشنبه ۴ شهریور ۹۵
مجموعه کتاب های کودک ونوجوان
دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید